عشق ماماني و بابايي،نازنينعشق ماماني و بابايي،نازنين، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه سن داره

نازنین زهرا عشق ماماني و بابايي

بدون عنوان

سلام عزيزم.ديروز رفتم دكتر مهرانا قاسم خاني.دكترت اين هست.دكتر خوب و مهربوني هست.گفت مشكلي نيست فقط يه كم جفتت پايينه و بايد احتياط كني.برات پرونده تشكيل داد و براي منم آزمايش و دارو نوشت و نوبت بعدي رو هم داد براي يه ماه ديگه يعني 24/1/90 دوستت داريم جيگر   ...
26 اسفند 1389

بدون عنوان

سلام ناز نازي مامان.ديروز يه عكسي پيدا كرديم كه خيلي خيلي خوشكله.من اونو جلوي آينه گذاشتم و مدام دارم مي بوسمش . همش ميگم خداكنه ني ني منم شبيه اون بشه.البته ميدونم تو خيلي خوشكل تر از اون ميشي عزيزم.قربونت بشم.مي بوسمت جيگر مامان ...
19 اسفند 1389

بدون عنوان

سلام خوشکل بابا.امروز صبح زود با مامانی رفتیم نظام مهندسی.آخه بیمه تکمیلی گذاشته بود و ما رفتیم ثبت نام کردیم که ان شا الله مامانی که خواست بره تو رو بدنیا بیاره بتونه توی یه بیمارستان خوب با خیال راحت زایمان کنه و یه عمر سر بابات نق نزنه که اگر رفته بودم فلان بیمارستان اینجوری بود واگر رفته بودم فلان دکتر اونجوری بود و خلاصه از این حرفا.الان که دارم اینا رو مینویسم مامانی نیستش و الا مانیتورو توی سرم خورد می کرد.خوب دیگه تا نیومده من برم. دوستت دارم نفسم.
18 اسفند 1389

بدون عنوان

سلام جیگر میخواستم بگم من هر روز اول به نیت سلامتی آقا امام زمان و بعد هم به نیت سلامتی خودت قرآن می خونم.برای من و بابایی فرق نمی کنه که تو چی باشی فقط از خدای مهربون می خواهیم که سالم باشی.دوستت داریم  می بوسیمت ...
15 اسفند 1389

بدون عنوان

سلام عزیز مامان فردا سه ماهت تموم میشه منو بابایی چشم انتظارتیم تا بیای بگیریمت تو بغل فشارت بدیم لپهای تپلتو ببوسیم خیلی دوست داریم عزیزکم-عشقمی مامانی کوجولو...
13 اسفند 1389

سختی انتظار

سلام عزیز بابا.خوبی بابا؟ ۱۴ روزه دیگه وقت سونوگرافی برا مامانت گرفتیم.ان شا الله اونجا معلوم می شه که تو گل پسرمی یا ناز دخترم.تو رو خدا خودتو نشون بده چون می خوایم برات اسم انتخاب کنیم.البته بگما اسمتو انتخاب کردیم فقط می خوایم قطعیش کنیم. نذر کردم اگه پسر باشی به احترام اربابم اسمتو بذارم حسین و اگه دختر باشی بذارم زهرا.البته مامان مهربونت نمی ذاره اسمتو زهرا بذارم آخه می گه اسم خالت زهراست و اسم تو رو زهرا نمی ذارم.مطمعنم که خالت این اجازه رو میده.خوشبحالت بابا چون خاله های خیلی خوبی داری و همگی مشتاقن تا ببیننت.خاله زهرا و مرضیت هم این روزها خیلی توی دردسر افتادن و دارن برا تو و مامانت سیسمونی آماده می کننن.ان شا الله زود میای و میبینشون...
11 اسفند 1389
1